پيام دوستان
+
يادمه اينجا يه آ.مرصاد سيستاني داشت ...يه آ.ابوالفضل صياد ...يه آ.محمدمهاجري ....يه اميدآروين ....يه خاله مهتاب ....يه نگاه منتظر ....يه دستان خالي.....شقايق بانو..دکتر نگو بلا...الهام بانو...محبوبه*..سرباز133
کلبه تنهايي*مريم*
103/2/5
*سحربانو*
بقيه شو شما بگيد........:(
zohoor-e-monji
ياد منم بخير...
کلبه تنهايي*مريم*
{a h=andishe}خانه ي خانواده{/a} چقدر دلتنگ شدم اومدم اينجا اي بابا چه زود گذشت
کلبه تنهايي*مريم*
ياد منم بخير اي بابا
10 فرد دیگر
87 فرد دیگر
+
*متن از خودمه)دعا از ناله و فرياد دل است .. ناله دل از زخم و درد ..زخم ودرد از شکستن کوزه دل..آري کوزه دلت که شکست ، صداي شکستنش ، بيدار مي کند کبوتر خفته دعا را..و کوزه اي نمي شکند مگر به اراده خدا..و دعايي پر نمي گيرد مگر تير نگاهش بشکند کوزه دلت را...*
كيوان گيتي نژاد و
103/1/13
خدايا سلام کيوانم همون گيتي نژاد حيدري 15 سال پيش هنوز همون ايمان که جاي تنبيه داره چون ثابته و همون باور اما عاشقانه تر که بد نيست اما تعريف نداره و همون عشق و همون عاشقي به زبان امروزي به صلابت ديروزي به قوام هميشگي و به تسلاي دل شکسته مادرم و به شفقت روي پدرم و به کيمياي برادرم و به اصالت و بصيرت برادرانم خصوصا ميثم معلم کوچکم سال نوتون مبارک
و يکي رو از قلم انداختم که از روي شايد کم لطفي ام يکي نه بلکه يکي که خيلي برام عزيزه و روزي که اولين بار با اون زبان تلخ خودم اذيت کردم و عجب ابلهي بودم فکر نمي کردم يک روز اينقدر درگير بودن ماندن ماندن تا ماندنش شوم استادم و معلم بي رحم اما خوش قلب و عزيزم فقط ببخش که قدرت رو خوب ندونستم نبودم انتظارت ولي سعي کردم کيوان بمونم نشد که برآن معجزه کنم چون قابل اين حرفا نبودم شايد روزي آره که عزيزي
3 فرد دیگر
29 فرد دیگر
كوروش-7
103/1/12
+
قاتــل ها هميشــه،
چاقـــو.. تفنگـــ..
قاتـل ها هميشــه اسلحــه نمــي کشنـد..
گاهـي قاتـل ها آنقــــــدر ديــــــــر سراغــت مي آيـند..
که مي ميــــــري...
...
كوروش-7
103/1/12
+
صبرت که تمام شد ، نرو....<br>معرفت تازه از آن لحظه آغاز ميشود ......<br>
كوروش-7
103/1/12
{a h=jadekhatereha}سحربانو{/a} سلام ، اگه ممکنه اسم نويسنده و عنوان اين کتاب رو بنوسيد ، خيلي دوست دارم بدونم.
2 فرد دیگر
46 فرد دیگر
+
چرخ گردون
چه بخندد
چه نخندد
تو بخند
مشکلي
گر تو را
راه ببندد ،
تو بخند
غصه ها ،
فاني و باقي ،
همه زنجير به هم
گر دلت از ستم و غصه برنجد ،
تو بخند
sobhan
103/1/7
ممنون پراميد از غم و چاه اش کور کردن مقنن هم اول مي گه بايد دستگاه بزارن اگر لوله باشه زمين رو بکنن و لوله رو کور و با سيمان پرش کن آن و از رو بکشن من ام گفتم اون اولش بايد مي کردن که حالا شب عيدي کند و کاري شئون نداره خودمون و بزنيم به کوچه علي چپ هم باز کاري پيش نميره پذيرش حقيقت گاهي آخرين مولفه ايست که چاره کاره چه بخواي چه نخواي شه
+
اين همه "دوستت دارم"
را ..
براي کدامين روز مبادا کنار گذاشته اي؟!..
س ب ح ا ن
2-دست خط
103/1/5
http://www.hammihan.com/users/users2015/status/original/HamMihan-201518311616229026911456323304.6482.png
روز مبادا کجا بود اين بيچاره مجنون به روي کدوم ماسه ساحلي و بر روي کدامين موج دريا بود که گفت پاک نشو پاک نکن که تو از نبود واژه دوست دارم گله مي کني؟مگر خودت نگفتي گوش کن؟گوش کن؟با زبان بسته با تو سخن مي گويم....هرچي فحش خوار و مادر را با اشاره و زبان ميخي ب. سنگوارهها قبرستان توهمات اين مجنون نصيب اش ....پاسخ ام ده ؟که نگاهي....
+
اي رفته ز دل!
راست بگو ..بهر چه امشب
با خـــ ـاطــره هــ ـا آمــده اي بـاز بـه سـويـم؟!..
.
sobhan
103/1/3
کار کنه يک آدم تنها وقتيم بينه چند نفر بهش سلام مي کنند خودش گم مي کنه شروع به آشوب مي کنه آدم خوب و با انصاف هم ذوق اش و کور نمي کنه بهش چهارتا قربونت برم و تو چه ماهي و زمان نداري و تو چه چه غاز و عطر خاله سوسکه عصر مايي و عموزنجير باف رو تو عمومي و اينا اونم با اش ه خرکياش باعث ميشه در آخر بگي دهن ات و ببند نکبت با او بيريج دندونهاي الا بهت مي گم يک ماست چند من اش خواب مياره و همين سخت بود؟
اي تاير قدسي عيد آمد و من همچنان ايستاده ام بر روي دوپاي خويش بي اميد نيستم از بحر ذره اي اميد به زندگي ولي خوش بيني زياد هم جنونم را سرکش مي کند و صبرم را بي تاب مي کند حالم را خراب که هست به ويرانه اي خالي از نفسي و جانپناه ديگر کاملا خرابش مي کند اميدي نيست اما دل از خدا نکنم و بر آسمانش دست دعا بگردانم و يقين دارم آن شمس الشموس زيبايم همين الان عيدي را به راز دلم آغشته و به دستم داده
+
حتي اگر
يــک قــدم
مـانـده باشد تـا "بـهـشـت"
*
*
*تـ..ــو*
صـدايم کـُـني
*
*
بــرميـگردم
.
sobhan
103/1/3
و بازنده اند پس تا دير نشده بخوان حيدريم حيدري در پي حيدر است لافتي الا علي لاسيف الا ذوالفقار شايد لايق شوي در حضور در زمان مقرر پشت علم صاحب علمدار صحراي احمر که خود داني و درک خ آهي کرد علم و صاحب علم را به وقت مقرر پس بشتاب به هر وسيله و مرتبطي تا نماني جاي در صف آن اوليا الله و اولادي که صاحبان شرف و نام و خلقت تواند سخت است بيانش. ولس چه نخواهي و بخواهي آزاده اللهي برآن است
برگرد تو را قسم به ليلي شيرينم دستم بگير يوسفم از چاه برون شد و من در قوم خرد همچنان دردمندم رهايم نکن خدا قسمت مي دهم به همه داشته هايت يا امام رضا سوگند به پيمان و عهدي که ميان من و تو دلدار دلکش من است قسم ميدهم هرچه حال خراب من است افزون و بي اندازه بيمقدار و بدون ساحلي همچنان گم در مه آلود زندگي غرق ام ولي همه اش به جاي تبسم معشوق و دلدار اهل بيت اش نما
+
به من خُرده نگير
*
*
دست ِ خـودم نيـسـتـ
*
*
مـن فـقط بـلـدم عــاشـقت بـاشـم..
س ب ح ا ن
sobhan
103/1/3
عاشقي درد است اما دردي که از نقل و نبات شيرين تر است و براي قند خون هم ضرر ندارد ولي زياد بخوري بايد تاوان زياد خوردن ات را طوري پس دهي که شيره نبات خونت را با يک لوله پليکا در جان شيرين زندگي پس زني و حرف زياد هن نزني و در واقع خودم و مي گم خفه خون بگيرم و ساکت از کوچه ليلي گذرم بابت اينهمه بازي با موج دريا و ساحل ديوانه خانه مهمان عيدي نشوم
+
از سحر عِطر دل انگيز "تــ..ــو" پيچيدهـ به شــهر
*
*
بــاز ديشب چـه کسي" خــواب ِ تــ..ــو "را ديــدهـ بــه شـَـهر..
*
*
sobhan
103/1/3